قانونِ ملس
بسم رب المتعال #به_قلم_خودم مدتها بود معضل منزل ما تماشای تلویزیون ، بین غذا خوردن شده بود . موقع غذا خوردن ؛ بچه ها و گاهی هم پدر بچه ها ! محوِ در تلوزیون و غافل از خوردن ، می شدند . و این برای من ، که دوست داشتم سر سفره همه ی خانواده ، از کنار… بیشتر »
7 نظر
باران و یک دلِ تازه متولد شده
بسم رب المتعال #به_قلم_خودم هوا آلوده است ؛ چیز جدیدی هم نیست ؛ چند سال است هر پاییز و زمستانی چندین و چند مرتبه این اتفاق می افتد ، اصلا جزء تکراری زندگیمان شده ، ریه هایمان هم کم کم همزیستی مسالمت آمیزی با آلودگی و آلاینده ها پیدا کرده اند. امروز… بیشتر »
یک کفش مندرس و یک راه آسمانی
بسم رب المتعال پله های سالن اهل البیت “علیهم السلام” را بالا می روم ؛ با یک دست رویم را سفت گرفته ام و با دست دیگر طلق محکمی که بر درب ورودی آویزان است را کنار می زنم ؛ دور تا دور محوطه ، آقایانِ علما و اساتید محترم ایستاده اند ؛ سرم را… بیشتر »
برگ های نا امید
بسم رب المتعال #به_قلم_خودم از ماشین پیاده می شویم . صدای همزمان بسته شدن درهای ماشین را دوست دارم ؛ انگار حرکت دست هایمان نیز ، به وقت هم کوک شده است . روی سنگ فرش ِ پر از برگ ِ پارک قدم می گذاریم! برگ ریزان پاییز ، نقاشی آبرنگ خداست . ترکیب رنگ های… بیشتر »
مادری شغل شریفی است ...
بسم رب المتعال در صفحات اینستا در حال گشت و گزار بودم که یک پیج توجهم را به خودش جلب کرد . پیج ” مادران شریف” متشکل از بانوان دانشجوی دانشگاه شریف ، که دغدغهء مادری دارند . دانشجوهایی که مسولیت خودشان را امروز کمک به جامعه با فرزندآوری می… بیشتر »
یک شب در سینما
بسم رب المتعال گاهی آدم باید همهء کارهایش را زمین بگذارد ؛ نمازش را بدون تعقیبات و سریع بخواند ؛ بچه ها را بردارد و به سینما ببرد … ثوابِ ساختن ِیک خاطرهء خوب برای بچه ها از چند رکعت نافله و چند دور ِ تسبیح ذکرِ مستحبی ، کمتر نیست . امروز وقتی… بیشتر »
درختـــــــــــــــِ بی ریشه ...
بچه ها مودب و موقر سر کلاس نشسته اند . سومین سالیست که پله های حوزه را شمارش می کنیم سومین سالی که با این سیل هیاهو و هجمه باز هم راه حوزه مسیر آرامبخش هر روزیمان است سومین سالی ست که دستمان را گرفته اند و نشانده اند پای قال الباقر «ع» و قال الصادق «ع»… بیشتر »
عبدی که عظمت یافت ...
در روایت نقل شده است، کسی به زیارت امام هادی (ع) میرود امام از او میپرسند از کجا میآیی؟ پاسخ میدهد از سمت ری آمدهام به مدینه امام میفرمایند تو ثواب زیارت سیدالشهدا را میبری. در روایت نقل میشود که مدفن مبارک عبدالعظیم (ع) را زیارت کنید که… بیشتر »
روز پاییزی ِ آفتابی
از آخرین پل هوایی اتوبان که رد می شویم یک نفس راحت می کشم ! یک نفس عمیق ، برای پشت سر گذاشتن شلوغی شهر ! یک نفس عمیق ، برای پشت سر گذاشتن کثیفی هوا. اتوبان پیچ می خورد انتهای پیچ و دامنهء کوه یکی می شود ؛ سمت چپِ شهر را ، می شود در قاب دو انگشت جا داد.… بیشتر »
آقایان جدا ، خانم ها جدا
بسم رب المتعال اولین باری که در میهمانی ، خانم ها و آقایان از هم جدا بودند بعد از عروسی مان بود ؛ وقتی با دو تا از دوستان طلبه ، خانهء دوست همسر رفته بودیم . دور افتادن از همسر در یک محیط جدید را دوست نداشتم ؛ هضمش برایم سخت بود ! لحظات به سختی می… بیشتر »