دو سال مادری .. یک عمر نوکری
بسم تعالی
#به_قلم_خودم
همیشه سالگردت که میشود بدجور دلم میخواهد بهترین رزق را حواله ات کنم .. بهتربن که در توانم باشد .. امروز سر مزارت به نیابتت سلام دادم به ارباب بی کفن و از ته دل خاستم کریمانه بر خوان با کرامتشان میهمان شوی … اگر توانستی ، حوصله خرج کنی حمد و سه توحید به روحش هدیه کن .. عاقبتت بخیر و ختم به شهادت رفیق …
در آستانه_ی_فردای_دیروز
بسم رب المتعال
#به_قلم_خودم
تقریبا زمانی که در اوج استعداد و هوش و حافظه و پیشرفت بودم ؛ مادر شدم ..
مادر بودن و مهم تر از آن مادری کردن ، همیشه برایم مقدس ترین منصب عالم بوده و هست ! ..
پس قید خیلی چیزها را زدم و نشستم و با اشتیاق در آغوش گرفتنت را برای رضای خدا تمرین کردم .
قید جایگاه دنیایی را زدم اما جایگاه امن ذهن کوچک تو شدم .
و همان زمان در بحبوحه ی دهه ی ۲۰ و اوج غرورِ جوانی ، باز هم صدایم را محکم می کردم و می گفتم از تصمیمم ، برای ماندن پای مادرانگی ام پشیمان نیستم ؛! و من باز هم اگر برگردم مجدد بین مادری کردن و جایگاه اجتماعی ، مادری کردن را انتخاب می کنم .
امروز که نشسته ام و ثمره ی ۱۴ سال مادری ام را میبینم با افتخار می گویم
من درست تصمیم گرفتم
تصمیمم درد داشت
سختی داشت
تردید داشت
اما امروز کپی ارتقاء یافته ی تفکرات من به همراه چند دوز بیشتر از بیان و تحلیل و تفکر و ایستادگی را در دستان نوجوان تو می بینم مادر ..
ایستاده ای در ابتدای راه مبارزه
در ابتدای راه عاشورا
در ابتدای آماده سازی برای ظهور
و چه زیبا می جنگی
چه زیبا تعبد می کنی
چه زیبا رجز می خوانی !
کوچک دختر ِ بزرگ من
در آستانه ی بلوغ فکری و تحلیل اجتماعی
به تفکراتت ، خوب فکر می کنم
خمیر مایه اش همان صحبت های شیرین مادر دختری خودمان است که با ذهن خلاق و دل پاک تو آمیخته و یک سبک زیبای دختر دهه هشتادی ِ پای کار انقلاب و دین را رقم زده ..
گاهی بنشین و نظاره کن که در پس نرسیدن هایت اوج رسیدن را رقم زده ای بانو ..
مادرانگی هایتان خدایی
برکتش با خود ولی عصر (عج)
شبها شبکهء اصفهان ۴۵ : ۲۱ الی ۴۵ : ۲۲ را از دست ندهید ..
دختران نوجوان #عاشوراییان
#آقای_کشتی_نجات
به توکل نام اعظمت …
#به_قلم_خودم
حی علی العزا …
غصه ی حسین تمام غم ها رو می شوره و میبره ..
میخام یه در گوشی به ارباب بگم :
آقای کشتی نجات ،
یک جامانده ی سراپا تقصیر و گنهکار ، نشسته مقابل دفتر اعمال یک سال نه ! یک عمر و دستش خالیست ..
می شود آقای اهل وفا و اهل صفا
رخصت یک توبه ، رخصت یک مناجات با حسِ شبانه ، یک حر شدن به معنای واقعی برایمان رقم بزنی ..
آقای مظلوم ِ قوی
می شود یک نظرِ رحمت به من نه به ما بیندازی که منتهی شود به اربعینی شدنِ ما …
#می_خواهم_محرم_امسالم_فرق_داشته_باشد
#محرم
#حرفِ_دل
https://www.instagram.com/p/CSVVBNZKgIQ/?utm_medium=share_sheet
مادر_دغدغه_مند
به توکل نام اعظمت …
#در_حرم_امن_تو_گم_می_شوم.
نشسته ایم روبروی ضریح بی بی ،،
من و حوریه
داریم ریز زیارت نامه می خوانیم
من می خوانم و حوریه پشت بندم تکرار می کند !
ذهنم می رود به یک ماهگی اش ..
به آن زمان که با وجودسختی ایام ، دلتنگ زیارت بی بی بودیم ..
زدیم به جاده و شدیم زایر بی بی ..
یادم است ایستادم روبروی ضریح و با آه و درد و ناله گفتم
بی بی جان
کودکانم بیمه ی نگاه کریمانه ی شما
الان که دخترها
با وجود این همه هجمه
سفت پای حجاب و اعتقاداتشان ایستاده اند
شک ندارم
که یقینا
دعای همراه با آه و ناله و درد م را خریدند ..
و منِ نالایق ، امروز
به وجود با برکت شان در حضور بی بی افتخار کردم ..
بی بی جان !
لحظه ای من و فرزندانم را
و تمام فرزندان سرزمینم را
به حال خودمان رها نکن ..
#حرم
#حضرت_معصومه
#دختر
#توسل
این خواهران انقلابی ؟
سلام
طاعاتتون قبول ..
#به_قلم_خودم
دغدغه مندان انقلابی ..
نشسته اید ؟
خسته اید ؟
نا امید شده اید ؟
حاشا که جوان انقلابی رنگ ببازد و میدان خالی کند !
حاشا که بنشیند و تلاش دشمن را بنگرد ؟
حاشا که بخوابد و تاراج شود ؟
برخیز
فصل خیزش است ؛
فصل جهاد ما !
فصل عمارشدن ما !
فصل خیزش انقلابی بانوان طلبه !
همانگونه که زنان دیروز با خیزش و بصیرت تاریخ را غیورانه و با اقتدار رنگ زدند امروز نوبت حضور ماست ؛ که سرنوشت فردای کودکانمان را رنگ شرافت و عزت بزنیم ..
برخیز خواهر طلبه ی انقلابی ..