قانونِ ملس
بسم رب المتعال
#به_قلم_خودم
مدتها بود معضل منزل ما تماشای تلویزیون ، بین غذا خوردن شده بود .
موقع غذا خوردن ؛ بچه ها و گاهی هم پدر بچه ها ! محوِ در تلوزیون و غافل از خوردن ، می شدند .
و این برای من ، که دوست داشتم سر سفره همه ی خانواده ، از کنار هم بودن لذت ببرند ، خیلی عذاب آور بود .
یکبار قانون گذاشتیم ؛
قرار شد موقع خوردنِ غذا تلویزیون خاموش شود ؛
تقریبا اوایلش ، خانواده ی قانونمداری بودیم با غر و لند هم که شده تلوزیون خاموش می شد.
کم کم اصرار و التماس ها شروع شد.
تلویزیون روشن بود اما صدایش قطع ؛
تن دادم به این خواسته ی بچه ها .
کوتاه آمدن همان و …
باز داشتیم می رفتیم سر پله ی اول خودمان .
اینبار فکر جدیدی به سرم زد .
تقریبا از اوایل سال تحصیلی سفره ی غذا در آشپز خانه پهن می شود .
در آشپزخانه روبروی هم ، در کنار هم .
قانونِ ملسی ست.
شیرین و ترشش با هم است !
هنوز هم گاهی حرف و حدیث و زمزمه هایی هست ؛
اما اینبار قانون ، قانون است و اجازه ی خلاف قانون نداریم .خلاف قانون مساویست با از دست رفتن کنترل اوضاع .
و من مطمینم یک روز دلشان (دلمان) برای این دورهمیِ چهارنفره تنگ خواهد شد .
برای این قانونِ ملسِ مادرانه.
دارم با خودم فکر می کنم اگر آقای مهربان تر از مادر ما این سفره ی پهن شده را جمع نمی کرد و تمام قد از قانون دفاع نمی کرد چقدر اوضاع امنیت و معیشت مردم از کنترل خارج می شد ؟
#قدر_رهبرمان_را_می_دانیم.