یک بغل مسجد ...
بسم رب المتعال #به_قلم_خودم از تب و تاب آفتاب و گرما که پناه می برم به #مسجد، انگار که غرق در نور شده باشم ، آرامِ آرام .. یک دنیا آرامش می نشیند گوشه ی دلم .. مسجد خلوت است و ساکت .. همین خلوت بودنش هم برایم قشنگ است .. مثل دختر بچه ایی که ماه ها از… بیشتر »
6 نظر
آسیه باش بانو ...
بسم رب المتعال #به_قلم_خودم درست زمانی که در تدارک آماده کردن و پختن سحری هستیم ؛ آنوقت که نظر تک تک اهالی خانه را برای پختن سحری می پرسیم ؛ وقتی که در تدارک یک غذایی هستیم که هم مواد غذایی اش کافی باشد هم طعم و رنگ و لعابش دلچسب و مورد علاقه ؛ درست… بیشتر »
عیارِ ماه مبارک امسال ..
بسم رب المتعال #به_قلم_خودم بعضی چیزها هست که تنها یکبار در طول زندگی برایت اتفاق می افتد جالب اینجاست که همان روزی هم که دارد اتفاق می افتد ، درست زمانی که نبض حادثه دارد در دستانت می زند هم ؛ می دانی که دیگر این لحظات برایت تکرار نمی شود ؛ اما خب چه… بیشتر »