بی مهری های کرونایی
بسم رب المتعال
#به_قلم_خودم
از کی تا حالا اینقدر #بی_رحم شده ایم ؛ از کی تا حالا اینقدر #بی_انصاف شده ایم ؛ از کی توانستیم اینقدر #خودخواه باشیم … درست از کی ؟
وقتی بسته ی #نیروهای #جهادی که شامل #ماسک و #ژل_ضدعفونی و #قرص_ویتامینه هست را می گیرد ؛ عوض تشکر چند تا حرف هم بار #بسیج می کند ؟ این جواب محبته…
طلبکاریم ؛ گله مند که دیر #اطلاع_رسانی کردند و با جانِ ملت بازی شده ، اما نوبت #مسافرت های #نوروزی که شد همه صف کشیدن توی جاده ها .. علی رغم هشدارها ! الان با این هجم #مسافرت یک موقع ایی با جان ملت بازی نشه ؟؟
چطور می توانند به #حرم #اهل بیت جسارت کنند ؟ مگر در #اذن_دخول نمی خوانند : آقا جان شما مرا می بینید ؛ جواب سلامم را می دهید ؛ این رعایت #ادب مقابل #پسر_فاطمه است ؟ …
این مرام ، شایسته ی #دختر_موسی_بن_جعفر (ع) است ؟
چطور هیچ #کشورِ درگیری #قرنطینه نکرد، اما ما #نظام #جمهوری_اسلامی را برای #قرنطینه نکردن زیر سوال می بریم …
هیچ کشوری این هجم از #همدلی و #همدردی و #کمک و #همکاری_خودجوش_مردمی را به خود ندید اما ما برای این موهبت زبان #سپاس نداشتیم … ما ندیدیم و فقط #غر زدیم …
از کی اینقدر #بی_محبت و #بی_معرفت و #بی_منطق شدیم …
می دانید از کی ؟ از آن وقتی که حواسمان به #خوراک ذهنمان نبود .. از آن وقت که به #اخبار_دشمن #اعتماد کردیم و به اخبار خودی نه !
از آن وقت که #منبع خبرمان شد #بی_بی_سی ؛ #من_و_تو ؛ #اینترنشنال و …
از همان وقت کم کم بی معرفت شدیم ؛ بی محبت ؛ بی منطق …یعنی بی معرفتمان کردند ؛ بی محبتمان کردند ؛ بی منطقمان کردند و نفهمیدیم …
حواسمان به #نعمت های زندگی مان باشد …
#نیروی_جهادی در کشور ما یک #سرمایه است ..#ایثار و از #خودگذشتگی جامعه ی ما در جهان تک است ..این ها نعمت های امروز ما هستند …
#شکر_نعمت #واجب است #مسلمان ؛ شکر نعمت فراموشمان نشود …
#کرونا آمده ؛ انسانیت و فهم که از بین نرفته ؛ کمی ملایم تر ؛ کمی #مهربان تر ؛ کمی #منطقی تر
حساب و کتاب کرونایی ...
بسم رب المتعال
#به_قلم_خودم
کرونا که آمد ؛ نشستم دو دوتا چهارتایی کردم دیدم در تقویمِ روزه های قضایم بد جور خِنِسی افتاده ؛ دیدم نعمتِ زمان و فراغت بالی که الان دست داده را نباید از دست داد .
دیدم منم و روزه هایی که برای دخترها قضا شده ؛ منم و روزه هایی که در دو بارداری ناموفق برایم یادگاری مانده .. دیدم همیشه برای گرفتنِ روزه ی قضا، با کار و بار و برنامه و درس و بحث و رسیدن به زندگی و تعطیلی آخر هفته ی خانواده ، بهانه ها درست جور می شد …
خُب ؛ حالا که قرار است ، خانه نشین باشیم حالا که قرار است آرامتر به زندگی جریان بدهیم ؛ حالا که باید صبورتر باشم ؛ برنامه ریز تر باشیم ؛ خداترس تر باشیم ؛
حالا که انگار مرگ نزدیک تر شده و خدا ، خداتر..
حالا دوست دارم با رحمت واسعه ی رجب ،، پاکیزه شود دفتر زندگی ام ..
دوست دارم ؛ از روزهای کرونایی برای من ، عشق بماند ؛ برای من معنی درستِ زندگی بماند ؛ برای من “حاسِبوا قَبلَ اَن تُحاسَبوا” بماند ..
حساب و کتاب کنیم ؛ اگر کینه ایی به دل داریم ؛ بگذریم ؛ اگر حقی بر گردنمان است ببخشیم ؛ اگر حقی ضایع کردیم ، حلالیت بطلبیم ..
اگر نمازی قضا شده در برنامه ی روزانه بگنجانیم ؛ فرصت خوبی دست داده برای سکانس بعدی ؛ که باز پخش داریم ..
فرصت خوبی است اگر غنیمت بدانیم …
اوضاع مان خراب بوده ؛ خراب کردیم ؛ از دست دادیم ؛ از دست رفته ؛ نمی دانم …
الان وقت استراحت دو نیمه است .. الان .!
در این وقت استراحت ، عوض حرص خوردن و استرس داشتن و ناامید بودن ؛ برویم در ِخانه ی خدا ؛ درِ خانه ی مولا. بشویم عبد ؛ عبدِ کرونا زده ی ضعیفِ ذلیل ؛ که برای یک تکه دستمال کاغذیِ بی ارزش و یک ماسک چند لایه به جان هم می افتد ..
بنشینیم و حساب و کتاب (کرونایی) کنیم ..
شاید بعدی در کار نباشد امروز را از دست ندهیم .. مهربانی کنیم و از مهربانِ عالم تمنای مهر …
امروز را از دست نده #رفیق
#حاسبوا_قبل_ان_تحاسبوا
پ ن :
اینروزها به جهادی ها غبطه می خورم ؛ خیلی دلم می خواهد منم جهادی شوم .
دعا کنید اسم من در بیاید و توفیق حاصل شود …
حمد برای اموات کرونایی از طرف حضرت امیر
بسم رب المتعال
#به_قلم_خودم
دلم برای آن ورودی حرم #حضرت_امیر ، آنجایی که از سمت #وادی_السلام (عشقم) وارد می شویم ، تنگ شده است ؛
آنجایی که میان آن همه شلوغی و اضطراب ، آرامش و ابهت #مولا بد جوری چنگ به دلت می اندازد ..
دلم برایت تنگ شده #پدر_امت ؛ این دلِ لامصبِ زبان نفهم ، #کرونا و غیر کرونا نمی شناسد ؛ #قرنطینه و #اوضاع_اضطراری سرش نمی شود …
یادش بخیر پارسال همین روزها و شب ها بود که میهمانت بودیم ؛
وجب به وجب حرم را از بر شده ام ، دلم در صحن و سرایت می چرخد .
از زیر ناودان طلا و دو رکعت نماز باصفایش و ایستادن مقابل ایوان تمام طلا پر می کشد و به جای انگشتان مبارکتان روی سنگ قبر گره می خورد .. اصلا همین جا مینشینم روبروی مولا .. همین جا که شیرین ترین جای دنیاست … همین جا نزدیک نفس هایت … نزدیک مرام و مردانگیت .. دلم هواییِ #نجف شده است ..دلم برای پدر ترین پدر ؛ مردترین مرد ؛ آقاترین آقا لک زده است …
این بارِ آخری که میهمانت بودم چقدر غبطه خوردم که کاش من هم ساکن نجف بودم ؛ هم جوارت ؛ چسبیده به گوشَت ..
آقای من …
#وصی_نبی … مرا از محبتت سیراب کن ..
این روزها #خادمان_سلامت را که می بینم یاد مرام و معرفت تو می افتم …یاد #مکتب_علوی .. یاد #لیله المبیت … یاد ِ شجاعت و شهامت بی مثل و مانندت …
طبق آمار این روزها بیش از ۵۰۰ نفر جان خودشان را از این بیماری از دست داده اند ؛ به نظرم اینها را خدا خریده تا با رنج و دردِ #بیماری دست و پنجه نرم کنند و با #تب و #درد درگیر شوند و با #غربت جان بدهند و به #خاک سپرده شوند …و یقین دارم همین غریبی و در بستر مردن خودش یک اجرِ مضاعف است …
اصلاً بیایید با هم یک قرار بگذاریم ؛ هر شب قبل از خوابمان یک #حمد_و_سوره برای تمام آن هایی که #شب _اول_قبر شان است از طرف حضرت امیر هدیه کنیم … به یاد مردانگی و دل دریایی مولا ….
#پویش_حمد_برای_اموات_کرونایی
همه ی دینم ؛ عشقم ؛ نفسم ؛ به خواب هم که شده میهمانم کن …
#ما_را_به_دعا_کاش_فراموش_نسازند.
التماس تفکر کرونایی
بسم رب المتعال
#به_قلم_خودم
مدارس ؛ دانشگاه ها و حوزه ها تعطیل اند ؛ اکثر بازارها و مراکز فروش به حالت راکد درآمده ؛ زندگی از رونق افتاده و مردم به طور متوسط کمتر بیرون می روند ؛ بیشتر در منزل هستند و تقریبا بیشتر مراعات می کنند ؛ چون که #ویروسی آمده و زندگی میلیون ها نفر را تحت تاثیر قرار داده ؛ می گویند تنها در ایران هم نیامده ، حتی در آن قاره ی سبز و پیشرفته هم رفته و خیلی جاهایشان را هم فلج کرده ؛
آنجاها را که درست نمی دانم اما اینجا در این جغرافیای زیبای بسته به جانمان که بازار شایعه داغِ داغ است ..
یک آدم هایی هستند که می گویند : این ویروس لعنتی ِ منحوس ؛ از جامعه المصطفی قلمبه زد بیرون ؛ یا می گویند که به اخبار اینطرفی ها گوش نکنید که مثلاً راستش را نمی گویند (اما مثلا اونور آبی ها راستش را می گویند ) یا می گویند که همه ی ملت دارند می میرند ؛ پرستارها و دکترها که جیم شده اند و هیییچ کسی نیست به داد این بدبخت های #کرونایی برسد ؛
یا می گویند که این ها دیر اعلام کردند و گذاشتند که این انتخاباتِ … بگذرد و بعد صدایش را در بیاورند …
یک عده ایی هم می گویند: این حرف ها که نیست ؛ اینقدر که این ها شلوغش می کنند معنی ندارد ؟ و راه #شمال و مسافرت را پیش می گیرند و کلاً می گویند مرگ و ویروس برای همسایه است و کاری با ما ندارد .!.. که البته خیلی هایشان روشنفکر نماها بودند ..
یک عده هم می گویند ، با مدارک هم می گویند: که سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده یک# تاجر_عربستانی که خانمش هم چینی است سبب وارد شدن #کرونا_ویروس به ایران شده و اینکه کدام مردک بی شرفی اسم #جامعه_المصطفی را بُلد می کند ، خدا عالم است ..
یک عده هم می آیند و به #لیس_زدن ضریح متوسل می شوند که شاید به گمان کودکانه ی شان از باب الشفاء بودن این درگاه بگویند ، حال آنکه نمی دانند که این رفتارها نه تنها مایه ی زینت این خانواده نیست بلکه به دستمایه ی فرومایگان شدن می انجامد ..
یک عده ایی ترسیده اند حسابی ؛ می گویند می ترسیم ؛ از چه چیزی ؟؟ ؛
خب از همین #ویروس یک ذره ایی ؛ حالا ویروس و غیر ویروس ؛ معنایی ندارد وقتی هیچ مفرّی نیست برای انسانِ ضعیفی که هر جا بگریزد تحت فرمانروایی اوست ، پس فرقی نیست بین کرونایی و غیر کرونایی ! کسی که وقت رفتنش رسیده ، در رختخواب نرمش هم که باشد باید برود …که انا لله و انا الیه راجعون..
یک عده ایی این اتفاقات را ساخته ی دشمن سیاسی شان می دانند تا کام #مجلسِ_انقلابی را تلخ کنند ،اینها #کرونا را حربه ی رقیب سیاسی برای انتقام گیری از ملّت برای انتخاب انقلابیون می دانند..
یک عده #تعطیلی_حج را علایم ظهور می نویسند و دلمان را به نزدیکی ظهور شاد می کنند .
عده ایی احتکار می کنند و در عوض عده ای خیرات لوازم بهداشتی راه می اندازند .
خلاصه یک عده می گویند ؛ دیر گفتند؛ در مقابل یک عده می گویند اتفاقا زود گفتند تا مشارکت انتخاباتی را بیاورند پایین .. یک عده ایی می گویند اوضاع خیلی خرابتر از این هاست و همهء ۸۰ میلیون دارند می میرند و عده ای هم اصلاً رویش حسابی باز نکرده اند ؛ عده ای این #ویروس_منحوس را دست پرورده ی خارجی ها برای زمین زدن #چین و #ایران می دانند و بعضی می گویند همه جای دنیا درگیر است و این ها خزعبلاتی بیش نیست .. عده ایی پرستاران را در حال نماز و عبادت نشان می دهند و عده ایی در حال رقاصی و بزن و بکوب .. عده ایی سیااااه سیاااه ؛ عده ایی کاملاً وارونه ..
اما ؛ اما در این فتنه ؛ که نمی دانم فتنه است یا فرصت . بلاست یا امتحان.
که هر چه هست ؛ امیدمان این است که گذراست و چشممان به دهان ولی امر مسلمین .. چشممان به نصیحت های پدرانه و دلسوزانه ی ایشان که افاضه کنند و راه را نشانمان دهند ..
و آمدند و گفتند: نمی خواهم مساله را کوچک کنم ؛ اما اینقدر هم بزرگش نکنید ؛ به رعایت اصول بهداشتی مقید باشید اما از توسل و توجه و توبه و انابه هم غافل نشوید ؛
این روزها که خانه نشینیم و بساط فضای مجازی داغتر از همیشه است ، حواسمان هست که از کدام طرف تغذیه ی فکری می شویم ، حواسمان هست در طول سالیان سال بر این باور بودیم که اخبار بیگانگان را باور نکنیم که هر چه بر منافع خودشان باشد را خوردِ ما می دهند .
و در عوض خبرهای خودمان هر چه باشد که قصدش خیر خواهی و مصلحت اندیشی مردمانش است .. که حتی به فرض( به فرض) ؛ کم گفتنش هم برای آرامش من و توست .برای حفظ آرامش ما . برای قوی تر بودن در مقابل این ویروس ؛ قابل اعتمادتر و موثق تر است …
حواسمان به خوراک فکریمان باشد…
پ ن :
در این گیر و دارهای اخبار کرونایی چه دارد پیش می آید ؛ حواسمان هست که مسلمانانی بدون #کرونا و البته صد برابر فجیع تر از #کرونا دارند کشته می شوند .
خیلی به این #ویروسِ_منحوس درگیر نشویم ..
کمی #التماس_تفکر_کرونایی