حساب و کتاب کرونایی ...
بسم رب المتعال
#به_قلم_خودم
کرونا که آمد ؛ نشستم دو دوتا چهارتایی کردم دیدم در تقویمِ روزه های قضایم بد جور خِنِسی افتاده ؛ دیدم نعمتِ زمان و فراغت بالی که الان دست داده را نباید از دست داد .
دیدم منم و روزه هایی که برای دخترها قضا شده ؛ منم و روزه هایی که در دو بارداری ناموفق برایم یادگاری مانده .. دیدم همیشه برای گرفتنِ روزه ی قضا، با کار و بار و برنامه و درس و بحث و رسیدن به زندگی و تعطیلی آخر هفته ی خانواده ، بهانه ها درست جور می شد …
خُب ؛ حالا که قرار است ، خانه نشین باشیم حالا که قرار است آرامتر به زندگی جریان بدهیم ؛ حالا که باید صبورتر باشم ؛ برنامه ریز تر باشیم ؛ خداترس تر باشیم ؛
حالا که انگار مرگ نزدیک تر شده و خدا ، خداتر..
حالا دوست دارم با رحمت واسعه ی رجب ،، پاکیزه شود دفتر زندگی ام ..
دوست دارم ؛ از روزهای کرونایی برای من ، عشق بماند ؛ برای من معنی درستِ زندگی بماند ؛ برای من “حاسِبوا قَبلَ اَن تُحاسَبوا” بماند ..
حساب و کتاب کنیم ؛ اگر کینه ایی به دل داریم ؛ بگذریم ؛ اگر حقی بر گردنمان است ببخشیم ؛ اگر حقی ضایع کردیم ، حلالیت بطلبیم ..
اگر نمازی قضا شده در برنامه ی روزانه بگنجانیم ؛ فرصت خوبی دست داده برای سکانس بعدی ؛ که باز پخش داریم ..
فرصت خوبی است اگر غنیمت بدانیم …
اوضاع مان خراب بوده ؛ خراب کردیم ؛ از دست دادیم ؛ از دست رفته ؛ نمی دانم …
الان وقت استراحت دو نیمه است .. الان .!
در این وقت استراحت ، عوض حرص خوردن و استرس داشتن و ناامید بودن ؛ برویم در ِخانه ی خدا ؛ درِ خانه ی مولا. بشویم عبد ؛ عبدِ کرونا زده ی ضعیفِ ذلیل ؛ که برای یک تکه دستمال کاغذیِ بی ارزش و یک ماسک چند لایه به جان هم می افتد ..
بنشینیم و حساب و کتاب (کرونایی) کنیم ..
شاید بعدی در کار نباشد امروز را از دست ندهیم .. مهربانی کنیم و از مهربانِ عالم تمنای مهر …
امروز را از دست نده #رفیق
#حاسبوا_قبل_ان_تحاسبوا
پ ن :
اینروزها به جهادی ها غبطه می خورم ؛ خیلی دلم می خواهد منم جهادی شوم .
دعا کنید اسم من در بیاید و توفیق حاصل شود …