سردار دل ها
بسم رب المتعال
#به_قلم_خودم
سلام سردار دل ها
عجب جمعه ابی بود امروز
قرار گذاشته بودیم برویم بیرون .
وسایل را هم جمع کرده بودیم .
اما ؛ دلمان که خون شد پای رفتنمان نبود .
پای دل که دنبالت نباشد پاهای جسمت هم همراهی نمی کند و امروز پای جان و پای جسممان ؛ پای اتومبیل سردار بود ، پای دستی که تنها جامانده ء سردار بود.
بغض داشتیم ،
همسر دستت را که می بیند ، رو به من می گوید باز هم انگشتری مانده روی دستهایت ؛ کربلا به انگشتر هم رحم نشد .
و من آتش گرفته را شعله ورتر می کند .
وقتی دلم سنگین است یا یک کوه حرف دارد ، چفیه روی دوشم آرامترم می کند .
چفیه ام را که می اندازم یک دریا آرامش می آید برایم .
یاد روزهایی که با چفیه برایمان حرف می زدی بخیر .
ورودی نماز جمعه پاهایم می لرزد .
دوستی برایم نوشته دارم دِق می کنم
آن یکی نوشته انگار دوباره بی بابا شده ام و این حالِ خرابم را خرابتر می کند سردار.
شعار مرگ بر آمریکا در مصلا پیچیده ؛ امروز سیر نمی شوییم ازمرگ بر آمریکا .
نشسته ایم توی صف نماز ، خطبه ها شروع می شود
انا لله و انا الیه راجعون
…
صدای ریز هق هق گریه ها در هم گره می خورد
فکرش را هم نمی کردم یک روزاینجا در صف نماز جمعه بنشیم و این پیام را بشنویم حداقل به قول حضرت آقا نه حالا !(نه به این زودی ها)
اما سردار بودنت که آن همه برکت بود در رفتنت حتما برکتی مضاعف نهفته است .
این جمله را که همسر می گوید حرارت غمم کمتر می شود دلم آرامتر می شود .
اما این دلِ در فراق حضرت سردار را چگونه می شود رام کرد ؛
چگونه می شود آرامش کرد .
اگر آقا می گوید انتقام می گیریم که می گیریم ان شالله ؛ داغمان را سبکتر می کند.
اما با جای خالیت چه کنیم .
با فراغ نبودنت .
مالک زمانه حالا که اینگونه غریب پرکشیدی
آیا باز جایی هست که بنویسند ؛ چرا مرگ بر آمریکا؟ .
هنوز مسولی هست که بگوید تعامل با آمریکا !
هنوز هم وطن دوستی هست که بگوید مذاکره با آمریکا ؟
عزیزِ دلِ همه ی ما
جایت زمین نبود ؛
زمین جای تو نبود.
دعایمان کن و
سلام ما را هم به خیلِ شهدا برسان و برایمان سرنوشتی مثل خودت بگیر .
سرنوشتی که پایانش ختم به شهادت شود .
ان شاءلله