نیم نگاه مادرانه
بسمه تعالی
#به_قلم_خودم
چند سالی است که توفیق حاصل شده ، ظهر شهادت حضرت مادر منزلمان روضه می گیریم.
برای یک خانه ی نقلی که کلی اثاث را چپانده باشی در هر گوشه اش باز کردن جا کار راحتی نیست ، اما به عشق سرور زنان عالم ، دختر آخرین سفیر الهی ، همسر شیرمرد تاریخ همه ی غیر ممکن ها ، ممکن می شود!
حیاط را که می شوییم باغچه را که سروسامان می دهیم شیشه ها را که تمیز می کنیم و هزار و یک کار دیگری که به بهانه ی روضه ی مادر انجام می دهیم دلمان به نیم نگاهی مادرانه خوش است .!
دور تا دور خانه که سیاه پوش می شود ، مداحی #کریمی که در خانه می پیچد بغض که می کنم ، چند نیت از دلم رد می شود .
اولینش این است که این جلسه ی ساده ی ما مورد عنایت بی بی باشد و خودشان اخلاص مان را زیاد کنند .
می خواستم به حضرت مادر سلام الله علیها التماس کنم که این قلیل توسلمان را به شایستگی قبول کنند و نیم نگاهی به روضه ی کوچکمان و تمامی حاضران بیاندازند.
دعا گوی دوستان هستم شما هم برای روضه ی کوچکمان دعا بفرمایید .
#مادرِپهلو_شکسته
گرمای خانه یمان را به اشتراک می گذاریم
بسم رب المتعال
#به_قلم_خودم
سویچ را که می چرخانم ماشین به زور استارت می خورد ، به زور که می گویم یعنی آنقدر تِر تِر می کند که هر آن فکر می کنی نفسِ آخرش است .
ساعت تقریباً ۷ و ۳۵ دقیقه است و زمان زیادی نداریم باید حرکت کرد .
آرام آرام راه می افتیم دستانم از شدت سرما گِز گِز می کند ، بندهای انگشتم تا خورده و خشک شده است . سرمایِ فرمانِ ماشین سرمای دستانم را چند برابر می کند.
حوریه با وجود پوشیدن لباس گرم به خود می لرزد .
با دیدن لرزش چانه ی دخترک سرمای خودم را فراموش می کنم .
پایم را بیشتر روی پدال گاز فشار می دهم و التماس ماشین را می کنم که سریعتر ما را به مقصد (مدرسه) برساند.
اینجور وقت ها دلم می خواهد خودم همه ی سرما را بغل کنم ولی پاره ی جگرم در آسایش باشد .
یک آن ذهنم می رود کیلومترها آن طرف تر آنجایی که فقط جایش را روی نقشه دیده ام و در ایام انتخاباتی بیشتر نامزدها از محرومیت و تلاش برای رفع محرومیتش حرف ها گفته اند و کف و دست و سوت جمع کرده اند .
حالا در آن استانِ به اصطلاح محروم در اوج سرمایِ استخوان شکنِ زمستان سیل آمده است .
سیل که ندیده ام اما شنیده ام اگر خدایی ناکرده بیاید همه چیز را با خودش می برد همه چیز یعنی حتی به شال و کلاه و روسری و چادر و پتو هم رحم نمی کند یعنی سرما و گرما سرش نمی شود ؛ فقط می برد .
اگر محروم هم نباشی محرومت می کند .
حالا به قولِ حاج آقا(ی روضه ی دوستم) یک بلایی آمده که برای آن ها بلاست و برای ما امتحان .!
دستان من که روی فرمان ماشین خشک شده بود و چانه ی دخترک که می لرزید کجا و سرمای یک شهر سیل زده ی بی امکانات کجا.!؟
نمی دانم چند تا مادر چشمانشان به دستان ماست که کمی بخزد توی کمدهای پر از لباس مان ؛ یا برود سمت عروسک های سلفون کشیده ی مان ؛ یا برود سمت کیسه ی کرامت مان ؛ یا پا بایستد و یا علی بگوید و کمک جمع کند برایشان.
حضرت آقا که می فرمایند :
مردم و مسولین به کمک این سیل زده ها بشتابید یعنی اول از ما انتظار دارند .
یا شدت فاجعه آنقدر است که مسولین به تنهایی از پَسَش بر نمی آیند .
یا مسولین آنقدر سرگرمند که …
بگذریم اینها چیزی از مسولیت ما کم نمی کند .
کمی از گرمای خانه یمان را با چند استان آنطرف تر شریک شویم .
#سیستان_و_بلوچستان_تنها_نیست.
میانِ ماهِ من تا ماه گردون ...
بسم رب المتعال
#به_قلم_خودم
یاد گرفته ام حضرت آقا که صحبت می کنند دو گوش و دو چشم دارم دو تای دیگر هم قرض می کنم تا حرف هایشان را خوب بشنوم.
امروز حضرت آقا آمده اند به ما گوشزد کنند : شهادتِ حاج قاسم ، حضور میلیونی در تشیع سردار مقاومت و پرتاب موشک به پایگاه های امریکایی یوم الله بود و وظیفه ی ما زنده نگه داشتنِ یوم الله است .
حضرت آقا آمده اند یادآوری کنند به دنبال حواشی نرویم .
آمده اند تا یادمان نرود حاج قاسم و ابومهدی یک تفکر است یک جریان ؛ اینگونه به آن نگاه کنیم.
آمده اند بگویند جنتلمن هایی که پشت میز مذاکره می نشینند همان تروریست های فرودگاه بغدادند فقط لباسشان عوض شده .
آمده اند پدری کنند ؛ پدرانه ، دلسوزانه می گویند بعضی از جوان ها از روی احساس و هیجان آنچه را دشمن می خواهد می گویند اما بعضی که جوان هم نیستند در حرف و عمل آنچه را می گویند که دشمن می خواهد . این ها منافع ملی را تشخیص نمی دهند .
پ ن :
یادمان نرود آقا اول صحبت هایشان امر به تقوا کردند پس حتی در عالم سیاست هم تقوا داشته باشیم .
در عالمِ سیاست غیبت ممنوع .
در عالمِ سیاست فحش دادن ممنوع.
در عالمِ سیاست دروغ ممنوع .
در عالمِ سیاست برداشت شخصی ممنوع.
تهمت زدن ، انگ زدن، افترا زدن ممنوع.
این ها را از مکتب امام و رهبری یاد گرفته ایم.
حضرت آقا اگر ۱۲ دقیقه به زبان عربی خطبه می خوانند یعنی به همان اندازه که آقای ماست آقای تمام شیعیان و حتی مسلمانان و جبهه ی مقاومت است .
#میان_ماه_من_تا_ماه_گردون
#تفاوت_از_زمین_تا_آسمان_است…
نیت کن و لبخند بزن ...
بسم رب المتعال
#به_قلم_خودم
حالم خراب است اما باید بنشینم حواسم را دودستی بچسبم و درسم را بخوانم .
حالم خراب است اما باید امید را ، نشاط را ، سرزندگی و طراوت را به خانه بیاورم .
حالم خراب است سست شده ام ، ذهنم کرخ است ، تیر می کشد ، منگ است ، هنوز از عزا به در نیامده در شوکی دیگر م .
حالم خراب است ، اما می خواهم برگردم به دو هفته قبل ، به روزهای شاد دی ماه .
به برنامه ریزی های امتحانات ، به تدارکات آخرهفته ها برای مهمانی و خرید های شب عید و هزار و یک برنامه …
حالم خراب است ، از تحلیل ها خسته ایم ، انتقاممان در گلو خفه شد ، کفن شهیدمان خشک نشده جسارت شد ، نمک نشناسی این روزها حالم را در حد بالا آوردن خراب کرد.
لعنت به ظلم ، لعنت به سیاهی ، لعنت به بی عدالتی ، لعنت به دشمن بِشادی .
این چند روز ، که گذشتنش چند ماه می مانست ، چقدر بزرگمان کرد ، چقدر وسعتمان داد . چقدر قد کشیده ایم .
زیر تیغ تهمت ها ، افتراها ، ناعدالتی ها ، دشمن بشادی ها ، غریبتر شدن ها .
هر چه بود و پیش آمد تقدیر این روزهایمان بود ، ثانیه ها و لحظاتی که باید تک تک مان یک روز جوابش را محضر پروردگار ببریم اما آنچه مهم است این است که زندگی جریان دارد .
سخنان حضرت آقا قبل از درس خارج از فقه شان را ببینید :
انتظار فرج یعنی انتظار برای گشایش امور در سختی ها …
شاید باید زندگی را به جریان انداخت .
زندگی یعنی نشاط ، امید و انرژی مضاعف برای ادامه ی راه .
تمام شدن غصه ، فکر های خوب ، برنامه ریزی های جدید برای این روزها .
تحلیل ها را بخوانیم ، گوش کنیم ، اما یادمان باشد کار داریم ، مسولیت داریم ،
به مسولیت های مان برسیم ، به زندگیمان برسیم ،
به وظیفه ی مان برسیم .
به اطرافیانمان ؛
به خودمان و
به خانواده ؛
کمترین کار برای اطرافیانت لبخند است ،
روی خوش است
زبان خوش است .
این کمترین را از آن ها دریغ نکن .
#اللهّم_غیّر_سوءِحالنا_بحسن_حالک
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
گل به خودی
بسم رب المتعال
#به_قلم_خودم
نَقلِ امروز ما شده نَقلِ گل به خودی ، اونم تو دقیقه ی نود ، در حالی که همه چیز خیلی خوب پیش می رفت و بازی رو برده بودیم .
حالِ الان شده نقل مهاجمی که ۹۰ دقیقه رو فقط دویده ، به عرق افتاده ، از دل و جون جنگیده حالا توی دفاع از دروازه ی خودی توپ و زده تو تور خودی !
این فاجعه خیلی درد داره ، داغ داره خیلیی حرف داره ، اما حال اون مهاجم اگه از بقیه بدتر نباشه بهتر نیست !
احساس کوتاهی و تقصیر خیلی سخته !
امروز پشت نظام و رهبرمون هستیم .
پشت سپاهیان غیور که امنیت مون و مدیون شونیم .
امروز من هم (ما هم ) مثلِ فرمانده ی شجاع و بصیر و ولایتی سردار حاجی زاده آرزو کردیم کاش می مردیم و این اخبار صحت نداشت .
سخت گذشت ، دقیقه نود سختی بود ،
ولی برای سردار و سربازاش سخت تره .
#قدردان_زحمات_سپاه_هستیم.